جدول جو
جدول جو

معنی بار شکسته - جستجوی لغت در جدول جو

بار شکسته
(رِ شِ کَ تَ / تِ)
مجلس پادشاهی پایان یافته. بارگسسته. بهم خورده. تمام شده. خاتمه یافته:
هرگز نشود دامن زایر بدر او
از شستن و نایافتن بار شکسته.
سوزنی.
و رجوع به بار گسستن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شِ کَ تَ / تِ)
که بام درهم فروریخته دارد. که بام نادرست و خراب دارد. بام فروریخته. شکسته بام. خراب. ویران:
یارب کی بینم آسیای فلک را
آب زده، سنگ سوده، بام شکسته.
خاقانی.
لغت نامه دهخدا
(مُ)
شکستن بال. خرد کردن بال. انکسار بال اعم از بال آدمی یا طیور.
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
مطیع و منقاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ / تِ)
کژمژزبان. لال پتی:
گویی زبان شکسته و گنگ است بت ترا
ترکان همه شکسته ز بانگ تواند نون.
عماره.
رجوع به ناظم الاطباء ذیل شکسته زبان شود
لغت نامه دهخدا
(زَ نِ شِ کَ تَ / تِِ)
کنایه از زبان لکنت دار. (آنندراج). کنایه از زبان الکن. (مجموعۀ مترادفات ص 191) :
تنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفت
غماز رنگ هم به زبان شکسته گفت.
صائب.
غبار خط به زبان شکسته میگوید
که فیض صبح بناگوش یار را دریاب.
صائب
لغت نامه دهخدا
بدنام:
زیر فلک نیست هیچ جنس و گر هست
هست بنوعی ز دهر نام شکسته.
خاقانی.
با نام شکستگان نشستن
نام من و نام خود شکستن.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
کارکشته. ذلول. مذلل در عمل: لاذلول، نه کارشکسته، ای مذلله بالعمل. (تفسیر ابوالفتوح رازی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کار شکسته
تصویر کار شکسته
مجرب، کار کشته: (لا ذلول نه کار کشته ای مذلله بالعمل) (تفسیر ابوالفتح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای شکسته
تصویر پای شکسته
پا شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
خوارکرده بدنام کرده، جمع نام شکستگان: بانام شکستگان نشستن نام من و نام خود شکستن، (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا شکسته
تصویر پا شکسته
عاجز، ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر شکسته
تصویر پر شکسته
بال شکسته: مرغ پر شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
مع الفشل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
Failingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
de manière défaillante
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
с ошибкой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
असफल रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
ناکامی سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
ব্যর্থভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
kwa kushindwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
başarısız bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
실패적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
失敗に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
בצורה כושלת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
อย่างล้มเหลว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
dengan kegagalan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
fehlerhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
falend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
fallidamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
in modo fallimentare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
falhando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
失败地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
з невдачею
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با شکست
تصویر با شکست
nieudolnie
دیکشنری فارسی به لهستانی